ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نوشتن را دوست دارم ...گاهی
نوشتن مرا می برد به همان جایی که فقط و تنها متعلق به خود من است ...
سرزمین امن و آرام درونم ...
جایی که مال من است و در آن شادِ شادم ... هر چند شاید چهره ام ، و علی الخصوص چشمانم ، این را نشان ندهند ...
بافتن را هم دوست دارم ... وقتی دانه دانه ، نخ ها را به هم گره می زنی ، محکمِ محکم ... بعد دانه ها کنار هم ردیف می شوند و دست آخر تن پوش کسی می شوند که عاشقش هستی و این دسترنج توست که می پوشد ... لباسی که ساعت ها نشسته ای و دانه به دانه ، به ثمر رسانده ای ...
دوختن را دوست دارم ... وقتی با حوصله می نشینی و پارچه ای صاف و یکدست را می بری ... از تویش آستین و یقه و تکه های ریز و درشت پیراهنی را خلق می کنی ... بعد که تمام می شود ، حتی خودت هم باورت نمی شود که می تون با این پارچه ی ساده ، لباسی دوخت که در دکان هیچ عطاری پیدا نمی شود !
طراحی را دوست دارم ... وقتی که حتی با مدادمشکی هم می توان چشمان شاد دخترکی را نمایش داد ...
من حتی ساختن کار دستی را هم دوست دارم ... دلم می خواهد ساعت ها گوشه ای بنشینم و با تکه های روبان و کاغذ کادو و تور های رنگی ، تابلوی تزئینی بسازم ... یا هدیه ای را کادو پیچ کنم و یا اینکه تاج سر و گل سینه بسازم ...
.
.
.
همه ی این ها را گفتم تا بگویم :
کار کردن با دست هایم را دوست دارم ...
شاید من اولین زنی باشم که به دستان خودم عاشق شدم ...!
کی به کیه، منم عنوان رو اونطور که دوست دارم میخونم: «تقدیم به، خودم :)»
این حسم کاملا جدی بود که گفتم... از آشناییت خوشوقتم..
منم بسیار خوشحالم از اینکه دوستی مثل تو پیدا کردم ...
سولماز عزیز وارد صفحه ات که شدم یه جور گرمی و آرامش احاطه ام کرد!
حقوق و کاردستی و دوخت و دوز......... عجب حوصله و سلیقه ای می خواد..
من نتیجه حاصله اش رو بیشتر دوست دارم:)
منم از آشناییت خوشوقتم!
چه جمله ی قشنگ و دلنشینی بود ... مرسی که این آرامش رو حس کردی ...
اگر شما نتیجه ی حاصله رو دوست نداشته باشی ، که سازنده هم میلی به ساختن نخواهد داشت ...
مصداق واقعی از هر انگشتش یه هنر می ریزه!
منم نوشتن و بافتن رو خیلی دوست دارم.
عاشق این دید حقوقی ت هستم ... دوست نازنینم ... مرسی از لطفی که به من داری ...
نوشتن و بافتن ، تو خون همه ی زن ها جریان داره ...
حرف های خوبی زدی. خوشحالم از یافتنت...دوست من... با من حرف بزن
منم از یافتن شما خوشحالم ... دوست من ... چشم ، می حرفیم ...
دوست داشتن های ساده و کودکانه و زیبایی دارید..
کودکانگی شما ستودنی است
سلام
نام بلاگتان مرا جذب کرد
ممنونم از لطفتون ...(آیکون ذوق مرگی )
سلام
خوش اومدید ...
چقدر جالبه که آدمی به اندازه تو مشغول و گرفتار بتونه اینقدر کارها رو انجام بده. آفرین سولماز جان.
وقتی عاشق کاری باشی ... عاشق به معنای واقعی ... زمین به آسمون هم بیاد انجامش میدی ... حتی اگه از خستگی در حال غش کردن باشی ...
مرسی ... خیلی چسبید آفرین گفتنت ...
چقدر خوبه که این همه دوست داشتنی داری:)
بد نیست از نمونه کارهات اینجا عکس بذاری.
منم کارهای دستی رو دوست دارم ولی سالهاست که دیگه نه بافتنی بافتم نه گلدوزی کردم. شاید امسال منم یه تابلو دوختم! (آیکون یه آدم جوگیر):)))
مرسی عزیز دلم ... آره حتما میذارم چند تا عکس ... دوربین مناسبی ندارم تا از کارهام عکس بگیرم ... در اسرع وقت یکی تهیه میکنم ...
جوگیری نیست اسمش ... هوسه ... کار دستی این خصوصیت رو داره که تا ببینی هوس میکنی انجام بدی ... این حس و حال منه و میدونم کسایی که انجام میدن همین حس و دارن ...